خدایا گاهی به نخوردن فرمان میدهی و گاهی به خوردن......
و این هر دو به من می آموزد که روزی دهنده یکی است.........
پس غصه چرا؟؟
گاهی به خوابیدن فرمان میدهی و گاهی به نخوابیدن.........
واین هردو به من می آموزد که تنها در جوار تو میتوان آرام گرفت.....
پس دغدغه چرا؟؟
گاهی به گفتن فرمان میدهی و گاهی به لب فرو بستن..................
واین هر دو به من می آموزد که کلام آنقدر مقدس است که بیهوده نباید این در یکتا را تلف کرد....
گاهی به نگریستن فرمان میدهی و گاهی به دیده فرو بستن ..........
واین هر دو به من می آموزد که چشم اگر به فرمان نباشد جز کوری و سیاهی نصیب نمیکند.....
گاهی به رفتن امر میکنی و گاهی به ایستادن...
واین هردو به من می آموزد که باید
گامهایم را شمرده و محکم بردارم تا اگر مانعی بود ببینم و زمین نخورم.......
خدایا همیشه به مهر ورزیدن امر کرده ای و گاهی به نفرت داشتن........
واین هر دو به من می آموزد که برای دوست داشتن و نفرت داشتن باید معیاری داشته باشیم
و آن پسند توست نه دلخواه خودم........
خدایا بالاتر از همه ی این آموخته ها رسم عاشقی است....
آنرا هم تو خودت به من بیاموز......
نویسنده:دختر چادری 14 ساله
نظرات شما عزیزان: